۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

مصطفی محمد ی لباس شخصی وزارت اطلاعات در خارج کشور( قسمت اول)

مصطفی محمد ی لباس شخصی وزارت اطلاعات در خارج کشور

رژیم آخوندی که این روزها در تله اتمی و در بحرانهای منطقه ای و هم چنین تضادهای داخلی 
و بحرانهای اجتماعی بشدت گیر کرده است و سیاست صدور انقلاب و بنیادگرایی اش در سوریه 
و عراق و یمن بشدت با شکست مواجه شده است ، همزمان با برگزاری میتینگ عظیم کهکشان 
امسال دست به یک سری اقدامات مذبوحانه برعلیه مقاومت ایران در فرانسه ازطریق مزدورانش
 زده است .
یکی از این مزدورانش فردی به نام مصطفی محمدی ساکن کانادا میباشد. ولی مدتی است 
 وزارت اطلاعات او رابرای اجرای ماموریت  به فرانسه گسیل کرده است.
مصطفی محمدی مزدور اطلاعات آخوندی کیست ؟
مصطفی محمدی قبل از انقلاب با دو تن از پسران آخوند جنایتکار، موحدی کرمانی دوست صمیمی
 و با یکی از پسران امام جمعه نارمک به نام مرتضی دوست بود، به همین خاطر بعد از انقلاب 
ضد سلطنتی بعنوان یک بسیجی در کمیته روستای عبدل آباد در۹۰ کیلومتری تهران به سمت ساوه 
و اطراف آن فعالیت میکرد.
پس از اعدام مجاهد شهید“ هادی حمزه “(برادرهمسرمصطفی محمدی ) درسال  ۱۳۶۲ بوسیله
 رژیم خمینی مصطفی محمدی و خانواده اش ، ایران راترک کرده و با کیس هوادارمجاهدین 
درکانادا پناهندگی میگیرد. درسال 97 دخترش سمیه که هوادار مجاهدین شده بود و سپس فرزند
 دیگرش به نام محمد به ارتش آزادیبخش می پیوندند.
مصطفی محمدی، بعد ازسال ۲۰۰۳ که امکان مسافرت به عراق فراهم میشود ، به عراق و اشرف
 سفرکرده  و برای بازگرداندن سمیه و محمد از اشرف، به ضد انسانی ترین فشار ها متوسل میشود.
 ولی درمقابل  هربار با جواب قاطع سمیه رو برو میگردد. برغم  این که مسولین مجاهدین بارها از
 سمیه خواسته بودند که به کانادا برگردد ولی هر بار سمیه جواب داده  بود: “من انتخاب کرده ام 
که دراشرف بمانم ، من به سن قانونی رسیده ام و خودم درمورد سرنوشت خودم میتوانیم تصمیم بگیریم
 و نه خانواده ام “ و مصرانه خواهان ماندن دراشرف میشود، ولی دراثر همین فشارها ی ضد انسانی
 مصطفی محمدی موفق میشود که پسرش را به کانادا بازگرداند.
مصطفی محمدی درهمین دوران به استخدام وزارت اطلاعات در می آید ولی به دستور وزارت 
اطلاعات نه تنها نیات پلید و ماهیت مزدوری خودش را آشکار نمیسازد، بلکه با مظلوم نمایی چنین وانمود 
میکند که به دلایل شخصی و علایق پدری برای بازگرداندن سمیه  اصرار میکند. ولی هرچه که زمان 
میگذرد برخوردهای مشکوک و رفتارهای شک برانگیز او مجاهدین و سمیه را به این نتیجه  میرساند که
او ماموریت مشخصی را ، ازجانب وزارت اطلاعات دنبال میکند وبه همین دلیل دیگر به او اجازه ورود
 به اشرف داده نمیشود زیرا که به یک مزدور تمام عیار وزارت اطلاعات تبدیل میگردد.
اقدامات بعدی مصطفی محمدی علیه فرزندش وساکنان اشرف .
مصطفی محمدی برای باز گرداندن مجاهد خلق سمیه محمدی به کانادا ،ابتدا طبق طرح وزارت اطلاعات 
، به سازمان ملل و سفارت کانادا و به نیروهای آمریکایی مستقر درقرارگاه اشرف متوسل میشود و
 با فشار و برخوردهای لمپنی وشارلاتانیسم نوع آخوندی از آنها میخواهد که فرزندانش بویژه سمیه 
را مجبور به بازگشت به کانادا بنمایند ولی وقتی سمیه درحضور آمریکایی ها ، عزم خودش را برای
 ماندن دراشرف ابراز میدارد و حاضر به ترک اشرف به هیچ قیمتی نمیشود ، مصطفی محمدی ماهیت
 وزارتی و بسیجی خودش را بر ملا میکند.
سمیه محمدی طی مصاحبه ای با سیمای آزادی و مخصوصا درکتابی که اخیرا نوشته است ، تمامی ت
وطئه های وزارت اطلاعات علیه خودش را بطور کامل شرح داده است. او درکتابش این ناپدری را 
مامور وزارت اطلاعات خوانده که برای تلاشی اشرف وکشتار مجاهدین، با آخوندهای جنایتکار همکاری
 میکند. برای اطلاعات بیشتر میتوانید اینجا را کلیک کنید.
سمیه محمدی درمصاحبه ای با سیمای آزادی درتاریخ 27 دسامبر2007 دراین باره میگوید :
“چند ساليه  كه وزارت اطلاعات آخوندي با تهديد و تطميع متاسفانه مصطفي محمدي را به استخدام 
خودش  درآورده. اين فرد با من رابطه پدر و فرزندي داشت  ولي  الان شرم دارم كه  اون رو  پدر
 خودم قلمداد كنم. اين فرد  اكنون ماموريتهاي وزارت اطلاعات رو عليه مجاهدين مستقر در اشرف
  و  از جمله  عليه خود من به عنوان يك مجاهد خلق اجرا ميكنه.  .... من در تاريخ 28 ارديبهشت
85 به ژنرال فرمانده نيروهاي آمريكائي در اشرف نوشته بودم، .....من در اون نامه  تمامي توطئه
 ها و اقدامات وزارت اطلاعات آخوندي رو  توضيح دادم. طي اين چند سال  اين فرد بدستور وزارت
 اطلاعات آخوندي  اين طور   ادعا كرده   كه  من  يه نوجوان  بودم و  مجاهدين مرا از كانادا بزور
  آوردند به عراق.   و يا اينكه بزور  من رو در  اشرف نگهداشتن.  و  اين طور مي گفت كه گويا من
 خودم قصد دارم برگردم كانادا ولي به من اجازه نميدن. بعد از  اين دروغها توسط مصطفي محمدي،
  سايتهاي شناخته شده رژيم هم در كانادا  با هماهنگي وزارت اطلاعات به  اين جور دروغها  دامن
 زدند....من نزديك به 10 ساله كه با انتخاب آگانه و اراده و اشتياق  خودم براي رسيدن به هدفم
 كه آزادي مردممون  از ستم  حاكميت آخوندهاي  جنايتكاره،  كانادا  رو ترك كردم  و به مجاهدين
خلق در اشرف پيوستم و به اين تصميمي كه گرفتم،  افتخار ميكنم و تا سرنگوني اين رژيم جنايتكار
 ذره اي از پاي نخواهم نشست “
برای اطلاعات بیشتردرمورد سمیه محمدی اینجا را کلیک کنید
مصاحبه سمیه محمدی با روزنامه العراق الیوم
سمیه محمدی طی مصاحبه ای با روزنامه العراق الیوم درتاریخ  14/11/86  درباره توطئه های 
وزارت اطلاعات از کانال خانواده اش ،چنین میگوید :
“حق پاسخگويي در رسانه ها داستان سميه آيا يك نمونه نيست (به قلم سعد قدو )- قسمت اول
.... من الان دهسال است در اشرف هستم و بارها و بارها با آمريكائيهاي حاضر در اشرف 
صحبت كرده ام ....سميه توضيح داد كه او نامه فرمانده آمريكايي در عراق و نامه هاي ديگري
 را در اختيار دارد كه از او 9 بار گواهي گرفته اند و مي توان آنها را به هر دادگاهي ارائه كرد 
وي افزود:”  من از وكيل وارن كريس در كانادا خواستم كه عليه تلويزيون العراقيه شكايت كند و 
همچنين از وزارت خارجه و دادگستري و حقوق بشر عراق خواستم و دعوت كردم كه براي 
ديدار از شهر اشرف بيايند و يا هيئتي را اعزام كنند تا با حضور نيروهاي آمريكايي از جزئيات
 و شرايط اين توطئه كه رژيم ايران دنبال مي كند مطلع شوند “
مصطفی محمدی به هزینه وزارت اطلاعات  برای پیشبرد خط مشخص شده وزارت ، بیش 
از ۱۰ بار به عراق و بارها به کشورهای اروپایی و مخصوصا فرانسه مسافرت کرده است ، 
دربرخی ازاین مسافرتها تا سه ماه در عراق بوده است .
شهادت یکی از هواداران درمورد مزدوری مصطفی محمدی
یکی ازهوادران که درسال ۲۰۰۴ در یکی ازمسافرتها به اشرف همراه او بوده است درمورد 
برخوردهای مشکوک او درروزهای اقامتش دراشرف میگوید : “ در حین ورود به اشرف در
هنگام چک وسایل، با تعجب دیدم که مزدور محبوبه حمزه (همسرمصطفی) دوربین عکاسی و 
فیلمبرداری خود را از مجاهدین پنهان میکند تا مورد بازرسی قرار نگیرد. مصطفی محمدی 
 از من هم خواست  دوربینم را پنهان کنم، ولی من این کار را نکردم و دوربینم را تحویل دادم ولی 
وقتی که میخواستند دوربین او را بگیرند با شارلاتان بازی، مانع گرفتن دوربین شد و دوربین را به 
داخل  اشرف برد.
بعدها که “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه“که از سه کانال رژیم آخوندی پخش شد را دیدم ، برایم روشن 
شد که بردن دوربین به داخل اشرف به چه منظوری بوده است؟
طی مدتی که دراشرف بودیم، مصطفی محمدی به بهانه خرید وسایل صنفی غالبا باهم به بغداد
 می رفتیم. دربغداد تحت عنوان خرید برخی وسایل ازمن جدا میشد و برای برگشتن به اشرف
 بعد ازظهر قراری مشخص میکرد تا با هم به اشرف برگردیم . برای من همواره این سوال 
مطرح بود که : مصطفی محمدی طی این مدت به کجا میرود ؟ اگر که برای خرید میرود چرا 
من را همراه خودش نمی برد؟ مگر خرید وسایل صنفی یک کار مخفی میباشد ؟ هر بار هم سر
 قرار بازگشت به اشرف، با دست خالی برمیگشت و هیچگاه ندیدم که او وسایل صنفی برای 
اشرف خریده باشد .
دراشرف او بسیارکنجکاو بود. مخصوصا سعی میکرد که با خانواده هایی را که ازایران آمده اند، 
ارتباط برقرارکند. یکبار بطور اتفاقی متوجه شدم که به یکی از خانواده ها یی که به اشرف آمده
 بودند، بصورت آهسته و پنهانی میگوید، “کاراشرف تمام است“ و بچه هایتان را برگردانید. او به
 سمیه هم خیلی اصرارمیکرد که اشرف را ترک کند، ولی سمیه جواب رد میداد.
درسال 2004 یک بار برای چاپ عکسهایی که دراشرف گرفته بود با او  به بغداد رفتم، او من 
را به یک عکاسی برد، وقتی که برای گرفتن عکسهای چاپ شده برگشتیم، در عکاسی یک عرب دیگر
 هم حضور داشت که  فارسی را بخوبی صحبت میکرد. او ازما سوالهای مشکوکی میکرد، مانند این 
که  “خانم مریم رجوی کجاست ؟ شبها کدام هتل میخوابید؟ و ....
بعد ازاین داستان بودکه شک هایم درمورد مصطفی تبدیل به یقین شد و برایم مسجل شد که او به 
جایی وصل است وهدفی را دنبال میکند ، با بیان این مطلب ارتباطم را با این خانواده قطع کردم “
مصطفی محمدی درکانادا، ازطریق مزدوران شناخته شده، وزارت اطلاعات به نام سعید سلطانپور
 و نیاز سلیمی به وزارت اطلاعات وصل شد و سپس به ایران رفت و تحت آموزشهای وزارت
 اطلاعات قرارگرفت و به همکاری گسترده با  انجمن نجات (ارگان سرکوب خانواده) و شعبه 
عراقی آن “ انجمن سحر“ که آنزمان بوسیله وزارت اطلاعات ازطریق مزدور بتول سلطانی 
راه اندازی شده بود به فعالیت هایش ادامه میداد .
مصطفی محمدی و ارتباطات گسترده با ماموران وزارت اطلاعات  
درتورنتو ، با یک خانواده رژیمی بسیار پولدار  نیز آشنا و خودمانی شده بود که این خانواده مستمر 
به ایران رفت و آمد داشتند .
خانه مصطفی در خیابان (Palmer) قرار داشت. چندین بارمشاهده شده بود که ماشین عناصر وابسته 
به سفارت آخوندی درتورنتو در این خیابان پارک کرده وسرنشنیان آن پیاده به خانه مصطفی محمدی
 می روند و بعد از چند ساعت از همین مسیر بر میگردند.
یکی ازسایتهای وزارت اطلاعات به نام ایران سبز، وابسته به یکی از ماموران وزارت اطلاعات به
 نام علی قشقاوی، درتاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۰۹ طی مطلب کوتاهی نوشته بود : “بینیدگان محترم سایت 
ایران سبز ..... آقای محمدی از انجمن ایران سبز خواست که شماره تماس او را در عراق، بر روی
 وب سایت ایران سبز، برای دسترسی عموم گذاشته شود تا همه کسانی که با مشکلات مشابه در رابطه
 با فرزندان اسیر خود در دام فرقه مجاهدین به دنیال اطلاعات لازم هستند بتوانند با این شماره آقای 
محمدی تماس برقرار کنند تا از تجربه او برای اعزام به عراق برای جویای فزندان خود استفاده کنند.“
شماره تماس آقای مصطفی محمدی در عراق:
009647707857720“
وزارت اطلاعات وظیفه، بسیج و تحریک خانواه های الدنگ و بردن به درب قرارگاه اشرف و 
جوسازی و شانتاژ برای تشویق خانواده ها و سربازان عراقی برای حمله به  قرارگاه اشرف را به 
عهده مصطفی محمدی مزدور گذاشته بود وا و با توجه به خصوصیات لمپنی اش به این کار علاقه داشت.
تمامی کارهای مصطفی محمدی درعراق، درهماهنگی با سفارت رژیم آخوندی در عراق و استخبارات
 مالکی جنایتکار و ماموران وزارت اطلاعات مانند، مسعود خدابنده، مریم سنجابی و غلامعلی
 حسین نژاد و محمد حسین سبحانی و.... انجام میگرفت .
دربرخی موارد مصطفی محمدی مزدور بوسیله وزارت اطلاعات به تهران فراخوانده میشد تا از نزدیک 
او را نسبت به وظایفش توجیه نمایند ، سپس به عراق فرستاده میشد واز نظرمالی حسابی به او میرسیدند.
مثلا دریکی از مسافرتها به عراق در ماه محرم، به همراه صمد نظری “مسول انجمن نجات مازندران“
و مسعود خدابنده در یکی از مساجد شبه نظامیان جنایتکار وابسته به مالکی شرکت کرده بود که تصویر
 آن را ملاحطه میکنید .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر