۱۳۹۴ تیر ۱, دوشنبه

مصطفی محمد ی لباس شخصی وزارت اطلاعات در خارج کشور( قسمت دوم)

مصطفی محمد ی لباس شخصی وزارت اطلاعات در خارج کشور( قسمت دوم)
شرکت در جلسات مزدوران عراقی بر علیه ساکنان اشرف برای زمینه سازی حمله های جنایتکارانه مالکی .
وزارت اطلاعات از طریق یک مزدور عراقی به نام  “عدنان سراج “پادوی وزارت اطلاعات درعراق و از عوامل مالکی جنایتکار که کارش ، بسیج مزدوران عراقی برای آوردن به درب اشرف به منظور روحیه دادن به خانواده های الدنگ و زمینه سازی کشتار وشکنجه مجاهدین، بود ، شوهای مختلف راه اندازی میکرد و از مصطفی محمدی برای سخنرانی دعوت مینمود .
به طور مثال او ، درتاریخ ۲۱ آذر ۸۷  درجلسه ای که بوسیله عدنان سراج تحت عنوان “بزرگداشت روزجهانی حقوق بشر در بغداد با حضور اعضای جدا شده سازمان مجاهدین خلق و خانواده های اعضای اسیر در پادگان اشرف“ تشکیل داده بود ،سخنرانی کرده است .
مصطفی محمدی هم چنین، بارها به فرانسه آمده و درجلسات مزدوران وزارت اطلاعات در پاریس شرکت کرده و با بریده مزدوران شناخته شده و بد نام مانند کریم حقی و مسعود خدابنده رابطه فعالی داشته است.
مصطفی محمدی در جلو اشرف به همراه خانواده های الدنگ وزارت اطلاعات
وقتی که وزارت اطلاعات شوی خانواده های الدنگ را  با همکاری دولت مالکی برای زمینه سازی کشتار مجاهدین در درب اشرف راه اندازی کرد ، مصطفی محمدی جزو  اولین گردانندگان این شوی مسخره بود که نقش تحریک کننده را بعهده داشت و با 320 بلندگو به آزار واذیت ساکنان اشرف می پرداخت.
او به همراه یک زن بسیجی و حزب اللهی به نام ثریا عبداللهی معرکه گردان اصلی خانواده های الدنگ  درجلو اشرف بودند .
آنها ازبلند گو اشرفیان را تهدید به دار زدن و آتش زدن اشرف و ... می نمودند.
طی مدتی که مصطفی محمدی درجلو اشرف بود ، از زهرا خانم نظام (ثربا عبداللهی) بعنوان رهبر بسیجی خودش نام برده و به همه خواستهای او تن میداد .
https://www.youtube.com/watch?v=hw39BYw6-mU

به بخشهایی از لجن پراکنیهای او در رابطه با ساکنان اشرف که دختر خودش هم درمیان اشرفیان بود گوش کنید، تا  بیشتر به عمق رذالت وپادویی او برای وزارت اطلاعات پی بیرید .
متن پیاده شده نوار :
زهرا خانم نظام ثریا عبداللهی ، مامور وزارت اطلاعات درحالی که مصطفی محمدی نیز درکنارش  ایستاده است است یقه درانی میکند :«بدونید هرکسی، اون کسایی علی الخصوص که درراس این اشرفند ،که درمرکز این اشرفند بدونند، اشرفو مسعودو، تمام مسولین اصل اینجا رو بخاک وخون میکشیم ،  این رو بدونین من جلوی این بچه ها را نگه داشتم ، اگه، بگم شبونه حمله کنید، میدونید که یکی تون سالم نمی مونه اون تو ، هی به این و اون پیغام ندید یک عده مزدور اومده ، ما با مدرک وسند با عکس وپاسپورت وارد این کشور شدیم.مدارک وسندهای ما پیش رییسان بغداده ، پیش ارتشیان بغداده ، ما با مدرک وسند وارد شدیم. این دادهای من یه روز برای شما خیلی گرون تمام میشه ، میدونین کی ؟ اون زمانی که همین جا اون دارها رو به بالا میکشم و دونه دونه تون رو به دار میکشم .“
مصطفی محمدی مزدور : “پس صبر کنید چند دقیقه دیگه می آیم بقیه را یک مرتیه برایتان میزنم ..“
ثریا بسیجی : “ای سران اشرف ، من یک کلمه روز سه شنبه به شما گفتم ، اشرف را به آتش خواهم کشید،“
مصطفی محمدی مزدور : “حالا یک چیز دیگه میخواهم بهت بگم ، درهمین دگر گونی اخیر دعوای گرگها تو ایران“
ثریا بسیجی : “پس امشب پس تا پاسی ازشب این جا می شینم ، ای دربندگان ،  ای گرفتاران دست رجوی شنیدید ؟ عمر رجوی بدانید به پایان رسیده ، این هم اعلامیه ای ازطرف بتول سلطانی بود که 20 سال دراین زندان حجر بود “مصطفی محمدی در راس این رئیسان بوده ، سرنوشت ننگینی درانتظار شماست میتونید امشب تصمیم بگیرید ، اگرجوابی ندادید فردا روز جمعه برای شما خیلی دیره “
مصطفی محمدی مزور : “نه این که خانواده پشت خانواده میارم ، نه این که خانواده ازایران ، از اروپا میارم ، خبرنگاران هم میارم ، بسه دیگه این قدر زیر دامن این آمریکاییها شیر داری میمکی، میکشمت بیرون از زیر دامن امریکاییها، ماخانواده ها،  البته این جا یک خواهر بسیجی داریم ها،  اون روکردیم رهبر خودمون ، این خواهر بسیجی ما دنبال توهستیم ، بسیجی بی ترمز“.
ثریا بسیجی : “تک تکتون را جلو همین اشرف به دارمیکشم، اشرف رابخاک و خون میکشیم. من خودم بالشخصه حاضرم ازهزینه خودم هر مبلغی 5میلیون ، برای هر نفر 10میلیون ، 20 میلیون من حاضرم ، هرمبلغی که شما نیاز دارید به شما بدم درمقابل به من اسیران را تحویل بدهید. بهوش باشید این اقدامات ما به همین زودی بصورت حمله شروع خواهد شد.چون یواش یواش صبر ما طاق شده ، هم ، اسیرامون خسته شدن هم ما، اگربیشتر ازاین طول بکشه،  اگر بیشتر ازاین طول بکشه،  حمله را شروع میکنیم .پس تصمیم را سریعتر بگیرید و تا زمانی که خواسته ما برآورده نشه این صدا ها شدید تر ، شدیدتر وشدیدتر خواهد شد. من دیروز گفتم نه تنها انگلیس ، مصر ، آلمان ، امریکا ، اعوذ بالله خدا هم درمقابل خواسته ما نمیتونه کاری بکند. بشنو ، بشو ، فردا ۸ بلندگوی دیگر گفتم برای من بیاورند، گفتم ۱۰۰۰ نفر ازایران برای من وابستگان اسیرانی که اینجا هستند بفرستند.اشرف را بخاک و خون میکشیم ، ۱۰۰۰ نفر در راهند .
ولکن ولکن، ای اشرفیان بی حیا بشنوید و بترسید. ازاین ۱۸ نفر که درصف اول مصطفی محمدی است و مصطفی محمدی فیلمبرداری کرده و نامه های کتبی از سران بالا برای مجازات اسیران داره . الله اکبر گویان به طرف دربیایید. ذهن شما را شتشوی مغزی کرده اند. اشرف با ورود ما به پایان رسیده و نام اشرف ، نام مجاهدین خلق ، مرگ بر مجاهد ، ازتاریخ امروز قلم قرمز خورده ، تاریخ مجاهدین خلق تمام شده . ای اشرفیان ، ننگتان باد ، ننگتان باد ، ننگتان باد ، پرونده چرکینی دارید . مرگ بر شما مرگ برفکر ننگین شما اکنون قطعنامه  دیگری
صادر میکنیم ، ما آزادی تمامی اسیران را از این سیاهچال را خواستاریم  ما اکنون آزادی تک تک اسیران را ازاین سیاهچال خواستاریم  ننگتان باد .“
لجن پراکنی های مصطفی محمدی و ثریا عبداللهی که فرزند او هم از مجاهدین اشرفی است ، بخوبی نشان میدهد که در آنها هیچ عنصری از عواطف پدری ومادری وحتی انسانی باقی نمانده است ، براستی که آنها از دست آموزان محمد گیلانی و آخوند جنتی و .... هستند که  به خاطر مزدوری برای نظام ولایت فقیه و پول حاضر هستند که فرزندان خودشان را هم قربانی نمایند.
همکاری با کارگردان  وزارت اطلاعات برای ساختن فیلم
پس ازمدتی ، وزارت اطلاعات به او ماموریت میدهد ، برای ساختن یک فیلم علیه مجاهدین با یک کارگردان وزارت اطلاعات، همکاری نماید .این کارگردان “مرتضی پیاده شناس“ نام دارد. او قبلا هم فیلمهایی علیه مجاهدین تولید کرده بود .
مرتضی پیاده شناس با همکاری مصطفی محمدی فیلم پرهزینه و گرانقیمت ولی سراسر دروغ و فریب به نام “فیلم ناتمام برای دخترم سمیه “را تولید کرد.داستان این فیلم تماما بر دروغهای مصطفی محمدی و چند مامور وزارت اطلاعات آخوندی تهیه شده  است . مصطفی محمدی شخصیت اول این فیلم میباشد، تمامی آرشیو خانوادگی مصطفی محمدی دراختیار کارگردان مزدور وزارت اطلاعات قرارگرفته اس. بخشهایی از فیلم های آرشیو خانوادگی مصطفی محمدی وهم چنین فیلمهایی که او دراشرف گرفته بود درفیلم تهیه شده مورد استفاده کارگردان قرارگرفته است .دراین فیلم کارگران مصاحبه های سراسر دروغی دیگری را هم  از برخی ماموران وزارت اطلاعات مانند ، محمد حسن سبحانی ، بتول سلطانی و نسرین ابراهیمی را نیز جای داده است .
کارگردان وزارت اطلاعات در مصاحبه ای با روزنامه ایران در تاریخ ۱۰ بهمن ۹۲ درمورد نحوه آشنایی با مصطفی محمدی مینویسد:“ «در سال۸۷ قرار شد که فیلمی درباره سازمان مجاهدین خلق کار کنم که نتیجه آن فیلمی شد به نام «ملاقات پشت دیوار اشرف». در جریان ساخت این فیلم با خانواده مصطفی محمدی آشنا شدم و ارتباطم را با آنها از طریق تلفن و ایمیل ادامه دادم. کمی بعد در یکی از کشورهای خارجی با آنها قرار ملاقات گذاشتم و پیشنهاد دادم که فیلمی درباره زندگی شان بسازم. ».
پیاده شناس، طی مصاحبه ای با “سینما پرس“ درتاریخ  ۲ مرداد ۹۳ میگوید:“ «روزهای زیادی، فیلم های شخصی و خانوادگی اعضای خانواده مصطفی محمدی را نگاه کردم تا به فضای ذهنی او رسیدم.»
براساس همین گزارش :“در پایان این مراسم “مرکز سینما فیلم“ و “موسسه راهبردی دیده بان“ با اهدای لوح و هدایایی از تهیه کننده، کارگردان، مدیرتولید و تصویربردار فیلم مستند "ناتمامی برای دخترم سمیه" تجلیل به عمل آورد“.
موسسه راهبردی دیدبان ، وابسته به وزارت اطلاعات می باشد .
فیلمساز وزارت اطلاعات برای مصطفی محمدی سنگ تمام گذاشته و در “جام جم سینما“ در تاریخ پنجشنه ۲ مرداد ۹۳ میگوید: “فکر می کنم که مهمترین کسی که باید قدردانی شود،«مصطفی محمدی» و خانواده اش است که شجاعت داشتند تا در چنین ابعادی اعتراف کنند.
لازم به یاد آوری است که :این به اصطلاح  فیلم درسال 26 خرداد۹۳، بصورت بسیار عجولانه یک روز قبل از برگزاری بزرگترین گردهمایی سالانه مقاومت ایران درویلپنت پاریس از سه شبکه  رژیم پخش گردیده است
ماموریت مصطفی محمدی در اور سور اواز فرانسه
اکنون در دوران بن بست و شکست های رژیم آخوندی ، وزارت اطلاعات ماموریت جدیدی را به مصطفی محمدی در پاریس محول کرده است.او درتاریخ ۱۲ ژوئن ۲۰۱۵ برطبق یک طرح و برنامه  مشخص وزارت اطلاعات، به همراه دخترش حوریه و یک مرد سیاهپوست که مدعیست وکیلش میباشد به  اور آمده بود.
دختر او به نام حوریه دوربینی را به منظور شناسایی و فیلمبرداری ازمنطقه اور وساکنان آن  به دستش بسته بود . تادرطرحهای تروریستی وزارت اطلاعات درآینده مورد استفاده قرار بگیرد. ولی پس ازافشاگری مجاهدین درمورد مزدوری مصطفی محمدی و ارائه اسناد ومدارک مزدوری این خانواده ، پلیس تمامی فیلمهایی آنها را ضبط کرد وطرحشان با شکست مواجه شد.
روزنامه پاری مارچ فرانسه : “خيلي سخت است كه تصور كنيم كه داستان او(مصطفی محمدی) توسط واواك، وزارت اطلاعات ايران «تنظيم» نشده است“
داستان مزدوری مصطفی محمدی و وابستگی او به وزارت اطلاعات رژیم آخوندی آنچنان عیان است که  حتی از چشم نویسنده مقاله پاری مارج فرانسه که فقط یک بار او را دیده است ، نیز مخفی نمانده است .
روزنامه پاری مارج فرانسه طی مقاله ای به قلم  “فرانسوادلبار“ درتاریخ ۱۳ ژوئن ۲۰۱۵ مینویسد ::“ چند روز مانده به گردهمايي سالانه سازمان مجاهدين خلق ايران كه شنبه در ويلپنت برگزار ميشود، يك شهروند ايراني كه از پاريس عبور ميكرد درخواست كرد كه با ما ملاقات كند. مصطفي محمدي يك عضو سابق سازمان..... اين تواب كه در كانادا در تبعيد است، برايمان در حالي كه اشك در چشم دارد توصيح ميدهد كه دخترش بيش از بيست سال است كه محبوس است. ..... اما در حالي كه مصطفي محمدي به ما ميگويد كه از كانادا مي آيد، ساعتش به وقت تهران است. وي جواب ميدهد «اين وقت قلب من است.»خيلي سخت است كه تصور كنيم كه داستان او توسط واواك، وزارت اطلاعات ايران «تنظيم» نشده است“
دوستان فیس بوکی او نیز همه ماموران وزارت اطلاعات وانجمن نجات میباشند.
از دولت کانادا میخواهیم که براساس قانونی که اخیرا درکا نادا تصویب شده است ، خانواده مصطفی محمدی را اولا به دلیل مزدوریشان وثانیا به دلیل این که به ایران میروند از خاک کانادا اخراج نموده و او را به نزد اربابانشان آخوندهای جنایتکار بفرستند.
هم چنین از کشورهای اروپایی میخواهیم که ضمن دستگیری این عامل آخوندها براساس مصوبه سال 1997 اتحادیه اروپا از ورود او به کشورهای اروپایی جلوگیری کنند و او را به ایران برگردانند.

 ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر