۱۳۹۴ خرداد ۸, جمعه

خامنه اي سرمافيا ي نظام -جنايات پشت پرده “بیت خامنه اي”به سركردگي پاسدار مرتضي رضائي2


مرتض رضائي پاسدار جنايت كار بيت خامنه اي براي تثبيت قدرت وحيطه نياز به پول داشت
پس برای حفظ نظام و خود باید دست بکارمی شد و برای این کار احتیاج به پول و ثروت داشت تا به دنبال آن قدرت بیشتر را برای خود کسب کند .
چاپ دینار تقلبی عراقی
مرتضی رضایی پروژه چاپ دینار تقلبی عراقی را بدست گرفت و به دستورو زیر نظر او یک گروه متخصص از سپاه در یک چاپخانه متعلق به سپاه واقع در خیابان شریعتی تهران اقدام به چاپ دینار تقلبی عراقی کرده و آنها را به سوی عراق ارسال نمود. این امر زمانی صورت گرفت که اقتصاد عراق نابسامان بود و مرتضی رضایی نه تنها به اقتصاد بیمار و سیستم و نظام پولی، عراق ضربه وارد می کرد بلکه صاحب ثروتی نجومی و غیر باور می گشت، ثروتی که حتی در خواب هم نمی دید. اما این پایان ماجرا نبود .
خرید خرمای عراق و . . .
این بار مرتضی رضایی چشم به تجارت خرمای عراق داشت. خرمایی که مرغوب ترین خرمای جهان است و عراق زمانی دو/سوم خرمای جهان را تولید می کرد. و آن زمان در تحریم بود و فشار سخت اقتصادی را بالای سر خود داشت. مرتضی رضایی با یک ژنرال عرب در امارات متحده عربی آشنا شده بود و به واسطه همان ژنرال که زمانی او هم مانند سردار مرتضی رضایی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت متحده عربی و بعد فرمانده کل ستاد مشترک ارتش شده بود، با پسر رئيس جمهور عراق آشنا و ایجاد رابطه پنهانی می کند. و به واسطه همین آشنایی تیم مرتضی رضایی با موافقت عدی پسر صدام حسین وارد یک معامله بسیار پرسود می شود. مرتضی رضایی خرمای بی نظیر عراق را با قیمتی اندک از عدی پسر صدام حسین خریداری و آن را با قیمتی گران به کشور آلمان برای ساخت مشروب می فروشد. البته خرما از عراق بارگیری شده، به کشور امارات متحده عربی رفته از آنجا به کشور آلمان و کارخانه مشروب سازی ارسال می گردید. اما مساله مهم تر و جالب تر قضیه این بوده که طبق توافق میان مرتضی رضایی و دلالان خرید خرما در آلمان، قرار بر این بوده که بخشی از پول به حساب مرتضی رضایی ریخته شود و در ازاء بخش دیگر مبلغ دلالان آلمانی برای مرتضی رضایی مواد اولیه ساخت بمب های شیمایی و قطعات و لوازم ساخت جنگ افزارهای شیمایی و میکروبی و اتمی را خریداری و به ایران ارسال کنند.
قاچاق نفت خام عراق از خلیج فارس توسط سردار مرتضی رضایی
عراق در تحریم بود و حق فروش نفت را نداشت و قانون نفت در برابر غذا در مورد او توسط غرب و سازمان ملل اعمال می شد. اینجا بود که باز مرتضی رضایی با زیرکی و درایتی که داشت وارد عمل شده و طی تماسی که با عدی پسر صدام و برخی از صاحب منصبان عراقی برقرار می کند به آنها قول همکاری برای فروش و خروج نفت به هر میزان که باشد، آن هم غیر قانونی و بر خلاف قانون نفت در برابر غذا، و با نقض تحریم های اعمال شده برای عراق از سوی غرب و سازمان ملل، توسط سپاه پاسدران و مخفیانه و با نفتکش های در اجاره سپاه و با استفاده از قلمرو آبی ایران در خلیج فارس و تنگه هرمز را می دهد .
توافق حاصل می شود و مرتضی رضایی عهده دار ماموریت خارج کردن نفت خام عراق به صورت غیر قانونی و مخفیانه و بیشتر از حد مجاز تعیین شده توسط سازمان ملل و غرب از خلیج فارس و تنگه هرمز می شود. بنابر روایت راوی در طی یک پرسه زمانی نفتکش های در اجاره سپاه، نفت خام عراق را از عدی تحویل گرفته و با استفاده از قلمروی آبی ایران در خلیج فارس و شبانه و به دور از دید ناوگان دریایی غرب در خلیج فارس از تنگه هرمز با پرچم ایران خارج می کردند. دولت عراق و عدی  باید بابت این خارج کردن و فروش غیر قانونی نفت خام عراق توسط مرتضی رضایی مبلغی را تحت عنوان پور سانت آن هم کلان به حساب بانکی مرتضی رضایی واریز کنند. مبلغی که باور کردن آن برای هر شخصی سخت است. اما در این میان یکی ازفرماندهان منطقه ای نیروی دریایی ارتش خواسته و یا ناخواسته وارد این بازی و جریان می شود که بعد از مدتی چون مرتضی رضایی قصد نداشت کسی از این جریان مطلع گردد و هر مورد مطلع و مشکوک و نا مناسب غیر خودی، باید حذف و یا برکنار می شد، طبق یک پرونده سازی که مرتضی رضایی طراح بزرگ آن بود، یک پرونده برای آن فرمانده عالی رتبه نیروی دریایی ارتش ساخته شده و سپس او را به جرمی واهی دستگیر و روانه بازداشتگاه امنیتی 66 سپاه واقع در قصر فیروزه تهران می کنند. که اکنون ازسرنوشت و زنده و یا مرده این فرمانده منطقه ای نیروی دریایی ارتش خبری نیست .
سردار مرتضی رضایی وسپاه پاسدران و قاچاق مواد مخدر
همان طور که در سطور قبلی اشاره شد مرتضی رضایی با یک ژنرال ارتش امارات متحده عربی آشنا می شود. این ژنرال ارتش امارات متحده عربی که مدتی فرمانده حفاظت و اطلاعات ارتش امارت و بعد فرمانده ستاد مشترک ارتش بود، باعث آشنایی مرتضی رضایی با برخی از عوامل و فرماندهان و مقامات رده بالای سازمان القاعده می شود. در طی این آشنایی یک پیمان همکاری اطلاعاتی و امنیتی با این سازمان توسط سردار مرتضی رضایی بسته می شود. دامنه همکاری و نزدیکی مرتضی رضایی با سازمان القاعده به آنجا می رسد که مرتضی رضایی تصمیم می گیرد که با استفاده از توان نیروی دریایی سپاه و چند کشتی دیگر اقدام به خرید مواد مخدر از سازمان القاعده در جنوب پاکستان نماید. این امر تحقق می پذیرد و مواد مخدر توسط رابطین سازمان القاعده در بنادر پاکستان تحویل کشتی های تحت امر سپاه پاسدران شده و به پهنه خلیج فارس ارسال میگردد. آنچه که باید برای مصرف داخل ارسال می شد ارسال می گردید و مابقی در وسط آب های خلیج فارس معامله و به فروش می رسید و . . .
مرتضی رضایی با این تجارت نه تنها باز به سود کلانی رسیده بود، بلکه یک خط ترانزیت اختصاصی و انحصاری برای خود و سپاه پاسدران تدراک دیده و ایجاد کرده بود و قسمتی از خط ترانزیت مواد مخدررا از پهنه کویر به پهنه خلیج فارس و دریای عمان کشانده بود. این بدان معنا بود که بخش عمده واردات مواد مخدر به ایران را سپاه پاسدران و شخص سردار مرتضی رضایی به صورت انحصاری به دست گرفته و بدون دغدغه و خطر و با استفاده از امکانات سپاه پاسدران و نیروی دریایی سپاه و سازمان امنیتی سپاه مواد مخدر از کم خطر ترین راه وارد ایران می شده و می شود .
سردار مرتضی رضایی و سپاه پاسداران و قاچاق و تجارت عتیقه جات
سردار مرتضی رضایی از هر وسیله و موقعیتی برای کسب ثروت استفاده می کرد. با آن که غرق در ثروت بود، اما او همچنان برای بقاء نظام جمهوری اسلامی و خود باید کسب قدرت می کرد و این کسب قدرت بدون ثروت، با توجه به حضور رقبای سیاسی و … امکان نداشت .
به هر روی مرتضی رضایی و تیم او در سپاه خاصه در سازمان حفاظت اطلاعت سپاه وارد یک بازی و ماجرای تازه می شود و آن یافتن و کشف آثار گران بهای باستانی و عتیقه جات برای فروش در بازارهای آمریکا و اروپا بود .
پس تیم سردار مرتضی رضایی دست به کار شدند و به تحقیق و جستجو پرداختند. در سراسر ایران و نقاط دور افتاده و دارای تاریخ و امامزادها و بناها و محل های احتمالی را به گمان آن که در این مناطق اشیاء و عتیقه جات یافت شود را در پوشش هایی مانند حفظ میراث باستانی و نظایر آن و به بهانه ترمیم و مرمت آن جا را قرق کرده و شروع به جستجو و خاک برداری و حفاری نموده و تا به اشیاء و عتیقه جات احتمالی دست پیدا کند.
سردار مرتضی رضایی از طریق قاچاق و فروش عتیقه جات و آثار و اشیاء باستانی و تاریخی به ثروت عظیمی دست یافت. که البته مرتضی رضایی به این کار به چشم یک تفریح نگاه می کرد .
سردار مرتضی رضایی و قاچاق سوخت ایران به خارج از کشور
سردار مرتضی رضایی بی شک یکی از بزرگترین عناصر قاچاق سوخت به خارج از ایران بوده است. سرداری که در قامت یک فرد تمام عیار امنیتی و اطلاعاتی در صنعت نفت کشور نفوذ داشته و همواره با باند و تیم خودش، نفت، بنزین، و گازئیل ایران را به صورت غیر قانونی و قاچاق به کشورهای منطقه ارسال و به فروش می رسانده است.
در این میان و در امر قاچاق سوخت این سردار شرکا و همکارانی هم داشت که عبارت بود اند از:
1-سردار مسعود(سعید ) پورعزیزی فرمانده پشتیبانی کل سپاه پاسداران (یکی از وظایف پشتیبانی در ارتش و سپاه، تهیه سوخت برای یگانهای زمینی ، هوائی ، و دریایی می باشد)
2-سردار مسعود بیگ زاده (نام برده که بعدها در آمریکا دیده شد و در قامت یک اپوزیسیون در رسانه های فارسی زبان آمریکا نفوذ کرده و حتی در تلویزیون کانال یک که متعلق به آقای شهرام همایون است مدتی برنامه ای تحت عنوان گارد ملی را اجرا می کرد)
3 – سردار نادر فلاح …
که بین سردار مرتضی رضایی و 3 سردار فوق الذکر اختلافات مالی روی داد و سردار رضایی که هیچ گاه اجازه نفس کشیدن به رقبا و شرکاء نمی داد، در صدد حذف این شرکاء بر آمد.
سردار مسعود(سعید) پورعزیزی فرمانده کل پشتیبانی سپاه به اتفاق سردار نادر فلاح که هر دو همشهری و متعلق به یک محله و منطقه بودند (بندر انزلی) با توطئه و پرونده سازی سردار مرتضی رضایی دستگیر شده و روانه بازداشتگاه های مخفی و امنیتی سپاه می شوند. و حتی در دهه 70 سردار پورعزیزی مبلغی بیش از 25 میلیارد تومان را به حساب مرتضی رضایی واریز کرده تا اختلافات تمامی یابد ولی، سردار مرتضی رضایی، راضی و دست بردار نبود و در صدد حذف آنها برآمد و سرانجام سردار بیگ زاده به آمریکا رفت و لباس مبارزه و اپوزیسیون بر تن کرد و ندای ای وای وطن سر داد. ولی بخت با نادر فلاح یار نبود و این سردار نگون بخت پس از آن که به زندان اوین منتقل شده بود با قید وثیقه و سند آزاد شد، که به هنگام بازگشت به بندر انزلی در جاده تهران به انزلی ناگهان با اتومبیل به دره سقوط کرده و در جا جان می سپارد و با خود اسرار بسیاری را به گور می برد و یکی از رقبا و شرکاء مزاحم، سردار مرتضی رضایی حذف می شود. اما از سردار پورعزیزی خبری دیگر در دست نیست این سردار در چند مرحله جابه جایی از بازداشتگاه های سپاه به حشمتیه و اوین سرانجام ناپدید گشته و کسی از زنده و یا مرده این سردار اطلاعاتی ندارد .
این چند سردار سوخت یگان های رزمی و زرهی سپاه را به صورت مخفیانه و غیر قانونی از پادگان ها و . . . خارج کرده و به دلالان و مصرف کنندگان سوخت در کشورهای چون افغانستان ، پاکستان ، تاجیکستان و ترکیه و عراق و . . . به فروش می رساندند و از این راه مبالغی سرسام آور به جیب خود سرازیر می کردند.


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر