امپراطوری فساد و پشت پرده تصفيه حساب در مراکز امنيتی
"بازداشت اسماعيل احمدی مقدم به همراه باند فساد مالی در تعاون ناجا" و
"دستگيری و اعدام سی تن از فرماندهان سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی برای
اسرائيل" دو خبری هستند که اخيرا در فضای رسانه ای طنين افکنده اند اما دو
خبر فوق همچنان در هاله هايی از ابهام فرو رفته و مراجع قدرت در حول و
حوششان اظهار نظری ننموده اند. اين قلم سعی دارد تا در حد وسع به تحليل و
واکاوی دو خبر فوق همت گمارد.
جمهوری اسلامی بر سه ستون ايدئولوژی ولايت فقيه، نيروهای امنيتی و تبليغات پايه نهاده شده است. اين اضلاع ثلاثه نميتوانند بی ارتباط و مجزا از هم به حفظ و بسط قدرت پردازش نمايند. در نتيجه مي بايد به گونه اضلاع و مواد کاملا تنيده در هم حفظ و بسط قدرت را ايجاد نمايند. ولايت فقيه که در تضاد و تقابل با ولايت جمهور مردم ايفای نقش کرده و مي کند جهت به حاشيه راندن و منکوب نمودن حق حاکميت ملت به نيروی سرکوب گر امنيتی دست حاجت دراز کرده است. سرکوب های امنيتی هم در فقدان يک پوشش تبليغاتی به سبک فاشيستی و استالينيستی ميسر نخواهد بود. اما آنچه از اضلاع به هم پيوسته اين مثلث قدرت به بيرون مي تراود چيست؟ مسلم حفظ نيروهای امنيتی به هر قيمت که شده است تا در خدمت ايدئولوژی مورد نظر قرار گيرند. با چنين تبيينی است که مسلم از اعمال و رفتارهای خلاف قانون اين سری نيروها در چارچوب های قدرت چشم پوشی به عمل آمده و رانت های کلان در زير پا و کف دستانشان قرار مي گيرد. اما به کدامين علت يا علل هر از چند يک بار، قدرت خلف عادت کرده و برخی از نيروهای سرکوب را متهم، مجازات و يا به طرق گوناگون تصميم و همت به حذف آنان از گردونه شرير خود مي گيرد؟ از حوزه ضلع امنيتی جمهوری اسلامی اخيرا دو خبر منتشر شده است. "بازداشت اسماعيل احمدی مقدم به همراه باند فساد مالی در تعاون ناجا" و "دستگيری و اعدام سی تن از فرماندهان سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی برای اسرائيل" دو خبری هستند که اخيرا در فضای رسانه ای طنين افکنده اند اما دو اخبار فوق همچنان در هاله هايی از ابهام فرو رفته و مراجع قدرت در حول و حوششان اظهار نظری ننموده اند. اين قلم سعی دارد تا در حد وسع به تحليل و واکاوی دو خبر فوق همت گمارد.
ب: فساد مالی مذکور توسط رياست سابق نيروی پليس جمهوری اسلامی و باند تعاون ناجا بیشک يک شبه به وقوع نپيوسته است. همچنين به نظر نمی رسد دسترسی و افشای چنين باند فسادی در درون نيروی پليس جمهوری اسلامی يک شبه مقدور بوده باشد. بايد اذعان داشت مقدمات واجب مي توانسته هر دو امر را جامه عمل بپوشاند. بدين قرار فساد مالی رأس هرم نيروهای پليس مدت های مديدی ست که انجام مي پذيرفته و از ساليان قبل قدرت حاکمه در جريان زير و بم فساد های شکل گرفته بوده است. اما چرا تا کنون حاکميت عزمی در راستای برخورد با باند فساد شکل گرفته از خود نشان نداده بود؟
ج: قدرت حاکمه رژيم ولايت فقيه به مانند تمامی قدرت هايی که ماهيت شان مبتنی بر نقض ولايت جمهور مردم بوده به نيروهای امنيتی سرکوب گر محتاج بوده و خواهند بود. بر مبنای اين نياز اصل را بر آن قرار داده اند و می دهند تا نيروهای امنيتی از رانت های غير قانونی که به گونه فساد های مالی و ديگر اشکال فساد بروز ميابد برخوردار بوده باشند. در اين خصوص ماهيت قدرت هيچگونه مانعی برای نيروهای سرکوب ايجاد ننموده و نمی نمايد چرا که در صورت بروز موانع اين نيروها منافعی در جهت آمال خود نيافته از نوکری قدرت حاکمه سر باز خواهند زد.
د: مضاف بر احساس امنيت و کسب منفعت از سوی نيروهای سرکوب، رانت خواری ها و اعمال فساد ها از سوی اين نيروها منفعت ديگری هم برای قدرت حاکمه داشته و دارد. آلوده شدن نيروهای سرکوب به انحا فساد ها در دراز مدت ميتواند به منزله ضعفی باشد که قدرت حاکمه در صورتی که نيروی سرکوب قصد بر خيانت يا هرگونه نمک نشناسی به قدرت حاکمه را داشته باشد با افشای آن توسط قدرت مهار و در غير اين صورت محذوف گردد. آنچنان بعيد نيست که تصديق نماييم حکومت فساد قصد مبارزه با فساد نيروی پليس را نداشته بلکه، قصد و نيت بر مهار بخشی از نيروی سرکوب در جهت آمال و منافع قدرت بوده و ميباشد.
ب:
خبر مبنی بر بازداشت و اعدام سی تن از اعضای سپاه پاسداران به جرم جاسوسی
برای اسرائيل به گونه رسمی از سوی حاکميت تصديق يا تکذيب نشده است. آنچه در
اين باب غير قابل ترديد است اينکه، اين خبر هرچه که باشد از داخل حاکميت
به بيرون تراوش نموده است. مقاله منتشره آقای رضا عليجانی با عنوان
"اسرائيل بيخ گوش ايران" که چند هفته قبل منتشر شد نشان از اين واقعيت دارد
که چنين خبری از دالان های تو در توی امنيتی حاکميت به بيرون پرتاب شده
است. آنچه بايد پاسخ گفته شود آن است که هدف چنين اخباری صدق يا کذب چه
بوده و مي باشد.
ج: مسلم اسرائيل در داخل ايران گماشتگانی را به استخدام در آورده است. بعيد هم نيست که گماشتگان در لايه های امنيتی و نظامی هم مشغول به کار برای اسرائيل بوده باشند. اما نکته مهم در علوم امنيتی بر يک قاعده استوار است و آن اينکه جاسوسانی که از سوی مراکز جاسوسی در نهاد های امنيتی سوژه نفوذ مينمايند پس از شناسايی دستگير نمی شوند. چرا که دستگيری اين جاسوسان شبکه جاسوسی نفوذ کننده را هشيار کرده و باعث تغيير نقشه از سوی سرويس جاسوسی نفوذ کننده ميشود. مضافا با دستگيری و اعلام چنين خبری روحيه نيروهای امنيتی شکسته شده و ميتواند مشکلات بسياری را در بافت نهاد امنيتی ايجاد نمايد. در اين شرايط سازمان امنيتی که جاسوس سازمان امنيتی دشمن را در درون تشکيلات خود مورد شناسايی قرار داده بی سر و صدا بازنشسته اعلام و عزم را جزم مي کند تا با مطالعه مجدد ساختار تشکيلاتی به ترميم حفره های نفوذ تشکيلات امنيتی خود بپردازد.
د: جناب آقای عليجانی در مقاله "اسرائيل بيخ گوش ايران" مرقوم داشته اند که زندانيان سياسی در زندان های رژيم طی سال های گذشته با بسياری از مجرمان به جاسوسی که خود نيز بر جرائم خود معترف بوده اند هم بند و سلول بوده اند. لازم به ذکر است که مطابق علوم امنيتی جاسوس های دستگير شده را با ديگر مجرمين سياسی در يک بند و سلول قرار نمی دهند. چرا که در اين صورت اين امکان وجود دارد که جاسوس نام برده بخواهد به طرقی خواه و ناخواه اصلاعاتی را که در اختيار بازجوها قرار داده بازگو کرده و سازمان جاسوسی نفوذ کننده از اقارير جاسوس لو رفته اش مطلع و گام بعد را آنگونه که بايد بردارد. به نظر می رسد کسانی که در زندان ها خود را به عنوان جاسوس به زندانيان معرفی ميکرده اند نيروهای نهاد های امنيتی بوده اند تا شايد از طريق اينان بازجوها بتوانند اطلاعاتی چند در مورد زندانيان سياسی کسب نمايند و البته با رنگ نمودن کارمندان خود به عنوان مجرمان به جاسوسی از جهت روانی ترس و وحشت را به زندانيان سياسی تزريق و به آنان القا نمايند که دستگاه امنيتی بسيار خبره و چشم بينای نظام حاکم است.
ه: آقای عليجانی گرامی در ياد داشت خود تحت عنوان "اسرائيل بيخ گوش ايران" گفته اند:
« از مدت ها پيش خبری در محافل سياسی داخلی و بين المللی مطرح شد که يک جاسوس و نفوذی اسرائيل در بين نزديکان حسن نصرالله بازداشت شده است. از همين طريق يک شبکه جاسوسی اسرائيل در ايران نيز لو رفت که نفوذ عميقی در ايران و حتی در سطح بيت مقامات بالای کشور داشت»
بسياری ديگر از عزيزان هم پس از شنيدن خبر تآييد نشده دستگيری و اعدام سی جاسوس اسرائيل در سپاه پاسداران به راه جناب عليجانی قدم نهاده و گزاره را بر همين تحليل استوار نمودند اما بايد بدانيم امروزه جاسوسی يک علم بوده و به اين جهت سازمان های جاسوسی کنونی به شکل شبکه ای فعاليت نمی کنند. يعنی جاسوس های متعدد هرگز همديگر را نشناخته و هيچ اطلاعی از يکديگر نداشته و ندارند تا بتوانند هويت يکديگر را افشا نمايند. اينگونه عملکردن ضريب امنيت سازمان های جاسوسی را بالا برده و موجب ميگردد که هرگز شبکه به هم پيوسته ای از جاسوس ها مورد شناسايی قرار نگيرند، يعنی در اصل شبکه ای در کار نبوده و نيست تا مود شناسايی و افشا قرار گيرد. اکنون سئوال کليدی و مبنايی اين است که چگونه يک شبه يک شبکه سی نفره جاسوسی اسرائيل در سپاه پاسداران مورد شناسايی و بالفور دستگير و اعدام شده اند؟؟
سوم: به نظر ميرسد اخبار دستگيری و اعدام سی تن از جاسوسان اسرائيل در سپاه پاسداران از بيخ و بن کذب بوده باشد و يا اين احتمال هم ميرود که سی تن دستگير و اعدام شده باشند اما جرمشان جاسوسی نبوده باشد و رژيم به تعمدا چنين دروغی را به ميان اصلاح طلبان انداخته باشد. بايد کند و کاو کرد و ديد رابطه اخبار دروغين جاسوس ها با دستگيری باند فساد مالی احمدی مقدم و تعاون ناجا در کجاست. اين روز ها نميتوان و نمی بايد عمل ها و عکس العمل های رژيم را بدون در نظر گرفتن تدبير خامنه ای برای مقدمات جانشينی پس از خود مورد تحليل و بررسی قرار داد.
اکنون ديکتاتور فقيه ايران در فکر بر مسند نشاندن جانشين مورد نظر خود است. در حکومتی همچون حکومت او مقدمات بر مسند نشاندن جانشين مورد نظر چگونه است و بايد باشد؟ مسلم علی خامنه ای به اين می انديشد تا نيروهايی که تا کنون در چارچوب حکومت فقاهت دروغين او نقش داشته و وزنه ای محسوب ميشوند نمی بايد در خلال موت خامنه ای تا تثبيت مسند نشينی ديکتاتور لاحق نقش بازی کنند. چرا که ممکن است چنين شخصيت هايی به عنوان وزنه های تأثير گزار در معادلات تعيين رهبری دستخوش بازی های باندی درون رژيم شده و پس از موت ديکتاتور کنونی شخص ديگری را بر خلاف نظر علی خامنه ای بر اريکه قدرت نشانند. در اين هنگام است که ديکتاتور فقيه بر آن است تا نيروهای جديد و بی سابقه را که در جستجوی نام و نشان برای خود هستند را جايگزين نيروهای قديمی نمايد تا در زمان موعود با سرسپردگی تمام جايگزين مورد نظر را بی هيچ چون و چرايی بر تخت ولايت ظلم و جور نشانند. خامنه ای اين بازی از سال هشتاد و چهار با آوردن احمدی نژاد آغاز کرد البته پيش از اين هم گام به گام اطرافيان خمينی را از قدرت خلع نمود.
چهارم: به نظر می رسد شايعه دستگيری و اعدام جاسوس های اسرائيل در سپاه زمينه سازی بوده جهت حذف خونين نيروهای نظامی و امنيتی با سابقه در ساخت قدرت تا نيروهای جوان و بی سابقه جای آنان جايگزين شوند. احتمال قريب به يقين از اين پس ميبايد در انتظار حذف نيروهای نظامی و امنيتی به بهانه جاسوسی و فساد مالی باشيم. اگرچه فساد مالی از صحت برخوردار است اما فقط به عنوان بهانه ای جهت حذف به صورت دستاويز در خدمت اهداف و اميال خامنه ای قرار گرفته است. سخنان چندی قبل ديکتاتور مبنی بر آمار و ارقام عجيب قاچاق کالا هم گويی بستر سازی جهت قلع و قمع پوتين به پا ها بوده و ميباشد.
منبع: گویا نیوز
جمهوری اسلامی بر سه ستون ايدئولوژی ولايت فقيه، نيروهای امنيتی و تبليغات پايه نهاده شده است. اين اضلاع ثلاثه نميتوانند بی ارتباط و مجزا از هم به حفظ و بسط قدرت پردازش نمايند. در نتيجه مي بايد به گونه اضلاع و مواد کاملا تنيده در هم حفظ و بسط قدرت را ايجاد نمايند. ولايت فقيه که در تضاد و تقابل با ولايت جمهور مردم ايفای نقش کرده و مي کند جهت به حاشيه راندن و منکوب نمودن حق حاکميت ملت به نيروی سرکوب گر امنيتی دست حاجت دراز کرده است. سرکوب های امنيتی هم در فقدان يک پوشش تبليغاتی به سبک فاشيستی و استالينيستی ميسر نخواهد بود. اما آنچه از اضلاع به هم پيوسته اين مثلث قدرت به بيرون مي تراود چيست؟ مسلم حفظ نيروهای امنيتی به هر قيمت که شده است تا در خدمت ايدئولوژی مورد نظر قرار گيرند. با چنين تبيينی است که مسلم از اعمال و رفتارهای خلاف قانون اين سری نيروها در چارچوب های قدرت چشم پوشی به عمل آمده و رانت های کلان در زير پا و کف دستانشان قرار مي گيرد. اما به کدامين علت يا علل هر از چند يک بار، قدرت خلف عادت کرده و برخی از نيروهای سرکوب را متهم، مجازات و يا به طرق گوناگون تصميم و همت به حذف آنان از گردونه شرير خود مي گيرد؟ از حوزه ضلع امنيتی جمهوری اسلامی اخيرا دو خبر منتشر شده است. "بازداشت اسماعيل احمدی مقدم به همراه باند فساد مالی در تعاون ناجا" و "دستگيری و اعدام سی تن از فرماندهان سپاه پاسداران به اتهام جاسوسی برای اسرائيل" دو خبری هستند که اخيرا در فضای رسانه ای طنين افکنده اند اما دو اخبار فوق همچنان در هاله هايی از ابهام فرو رفته و مراجع قدرت در حول و حوششان اظهار نظری ننموده اند. اين قلم سعی دارد تا در حد وسع به تحليل و واکاوی دو خبر فوق همت گمارد.
اول: بازداشت احمدی مقدم و باند فساد مالی در تعاون ناجا
الف: تا بدانجا که بر همگان معلوم است و تجربه نيز تصريح نموده و مي نمايد همگونی ويروس قدرت و ثروت که اصولا در فقدان نظارت ايجاد مي شود زمينه های ظهور و بروز اين چنين فساد های گسترده ای را در ميان نيروهای امنيتی پديدار کرده و مي کند تا با احساس امنيت و فراغ خاطر دست به فسادهای متعدد، از جمله فساد مالی آلوده نمايند.ب: فساد مالی مذکور توسط رياست سابق نيروی پليس جمهوری اسلامی و باند تعاون ناجا بیشک يک شبه به وقوع نپيوسته است. همچنين به نظر نمی رسد دسترسی و افشای چنين باند فسادی در درون نيروی پليس جمهوری اسلامی يک شبه مقدور بوده باشد. بايد اذعان داشت مقدمات واجب مي توانسته هر دو امر را جامه عمل بپوشاند. بدين قرار فساد مالی رأس هرم نيروهای پليس مدت های مديدی ست که انجام مي پذيرفته و از ساليان قبل قدرت حاکمه در جريان زير و بم فساد های شکل گرفته بوده است. اما چرا تا کنون حاکميت عزمی در راستای برخورد با باند فساد شکل گرفته از خود نشان نداده بود؟
ج: قدرت حاکمه رژيم ولايت فقيه به مانند تمامی قدرت هايی که ماهيت شان مبتنی بر نقض ولايت جمهور مردم بوده به نيروهای امنيتی سرکوب گر محتاج بوده و خواهند بود. بر مبنای اين نياز اصل را بر آن قرار داده اند و می دهند تا نيروهای امنيتی از رانت های غير قانونی که به گونه فساد های مالی و ديگر اشکال فساد بروز ميابد برخوردار بوده باشند. در اين خصوص ماهيت قدرت هيچگونه مانعی برای نيروهای سرکوب ايجاد ننموده و نمی نمايد چرا که در صورت بروز موانع اين نيروها منافعی در جهت آمال خود نيافته از نوکری قدرت حاکمه سر باز خواهند زد.
د: مضاف بر احساس امنيت و کسب منفعت از سوی نيروهای سرکوب، رانت خواری ها و اعمال فساد ها از سوی اين نيروها منفعت ديگری هم برای قدرت حاکمه داشته و دارد. آلوده شدن نيروهای سرکوب به انحا فساد ها در دراز مدت ميتواند به منزله ضعفی باشد که قدرت حاکمه در صورتی که نيروی سرکوب قصد بر خيانت يا هرگونه نمک نشناسی به قدرت حاکمه را داشته باشد با افشای آن توسط قدرت مهار و در غير اين صورت محذوف گردد. آنچنان بعيد نيست که تصديق نماييم حکومت فساد قصد مبارزه با فساد نيروی پليس را نداشته بلکه، قصد و نيت بر مهار بخشی از نيروی سرکوب در جهت آمال و منافع قدرت بوده و ميباشد.
دوم: دستگيری و اعدام سی پاسدار به اتهام جاسوسی برای اسرائيل
الف: رژيم اسرائيل بر مبنای نژاد بنا نهاده شده و بدين منظور رژيمی ست که فی نفسه در تار و پود وجودش آپارتايد يافته و نهفته است. با قبول اين باور نفوذ سرويس های جاسوسی در ساختارهای دولتی و امنيتی اسرائيل کاری اگر نگوييم غير ممکن بايد بگوييم بس دشوار است. چرا که برای راه يافتن و نفوذ به داخل بافت امنيتی اسرائيل ابتدا ميبايد برادری را اثبات و سپس مطالبه ارث و ميراث نمود. اثبات برادری در صورتی محقق خواهد شد که شخص و يا اشخاص اثبات نمايند که از تباری يهودی برخوردار بوده اند که اکنون کاری بسيار شاق و غير ممکن مينمايد. اين کار پس از جنگ جهانی دوم در هنگام تولد اسرائيل توسط مرحوم جمال عبد الناصر به اجرا در آمد. مأموران امنيتی ناصر با مطالعه پرونده بسياری از خانواده های يهودی که طی جنگ جهانی دوم بالکل از بين رفته بودند موفق به اجرای چنين طرحی شدند. در اين طرح اشخاص را پس از آموزش های ويژه با مشخصات يکی از اعضای خانواده يهودی تبار معدوم شده در جنگ جهانی راهی سرزمين های اشغالی می نمودند تا از اين ره به عنوان شهروند اسرائيل و با نفوذ در لايه های فوقانی امنيتی اسرائيل در خدمت سازمان جاسوسی مصر در آيند. اين طرح پس از شکست مرحوم ناصر در جنگ شش روزه عقيم ماند و از آن پس هرگز پيگيری نشد. امروز هم با گذشت زمان و عيان بودن پرونده خانواده های يهودی تبار جان باخته در جنگ جهانی دوم اجرای چنين طرحی غير ممکن مي نمايد. اما در سوی ديگر معادله اسرائيل جهت گسيل داشتن جاسوس در رده های فوقانی ديگر دولت ها با چنين مانع بنيادينی مواجه نبوده و نيست. پس به راحتی ميتواند شبکه جاسوسی خود را در بدنه ديگر دولت ها فعال نمايد.ج: مسلم اسرائيل در داخل ايران گماشتگانی را به استخدام در آورده است. بعيد هم نيست که گماشتگان در لايه های امنيتی و نظامی هم مشغول به کار برای اسرائيل بوده باشند. اما نکته مهم در علوم امنيتی بر يک قاعده استوار است و آن اينکه جاسوسانی که از سوی مراکز جاسوسی در نهاد های امنيتی سوژه نفوذ مينمايند پس از شناسايی دستگير نمی شوند. چرا که دستگيری اين جاسوسان شبکه جاسوسی نفوذ کننده را هشيار کرده و باعث تغيير نقشه از سوی سرويس جاسوسی نفوذ کننده ميشود. مضافا با دستگيری و اعلام چنين خبری روحيه نيروهای امنيتی شکسته شده و ميتواند مشکلات بسياری را در بافت نهاد امنيتی ايجاد نمايد. در اين شرايط سازمان امنيتی که جاسوس سازمان امنيتی دشمن را در درون تشکيلات خود مورد شناسايی قرار داده بی سر و صدا بازنشسته اعلام و عزم را جزم مي کند تا با مطالعه مجدد ساختار تشکيلاتی به ترميم حفره های نفوذ تشکيلات امنيتی خود بپردازد.
د: جناب آقای عليجانی در مقاله "اسرائيل بيخ گوش ايران" مرقوم داشته اند که زندانيان سياسی در زندان های رژيم طی سال های گذشته با بسياری از مجرمان به جاسوسی که خود نيز بر جرائم خود معترف بوده اند هم بند و سلول بوده اند. لازم به ذکر است که مطابق علوم امنيتی جاسوس های دستگير شده را با ديگر مجرمين سياسی در يک بند و سلول قرار نمی دهند. چرا که در اين صورت اين امکان وجود دارد که جاسوس نام برده بخواهد به طرقی خواه و ناخواه اصلاعاتی را که در اختيار بازجوها قرار داده بازگو کرده و سازمان جاسوسی نفوذ کننده از اقارير جاسوس لو رفته اش مطلع و گام بعد را آنگونه که بايد بردارد. به نظر می رسد کسانی که در زندان ها خود را به عنوان جاسوس به زندانيان معرفی ميکرده اند نيروهای نهاد های امنيتی بوده اند تا شايد از طريق اينان بازجوها بتوانند اطلاعاتی چند در مورد زندانيان سياسی کسب نمايند و البته با رنگ نمودن کارمندان خود به عنوان مجرمان به جاسوسی از جهت روانی ترس و وحشت را به زندانيان سياسی تزريق و به آنان القا نمايند که دستگاه امنيتی بسيار خبره و چشم بينای نظام حاکم است.
ه: آقای عليجانی گرامی در ياد داشت خود تحت عنوان "اسرائيل بيخ گوش ايران" گفته اند:
« از مدت ها پيش خبری در محافل سياسی داخلی و بين المللی مطرح شد که يک جاسوس و نفوذی اسرائيل در بين نزديکان حسن نصرالله بازداشت شده است. از همين طريق يک شبکه جاسوسی اسرائيل در ايران نيز لو رفت که نفوذ عميقی در ايران و حتی در سطح بيت مقامات بالای کشور داشت»
بسياری ديگر از عزيزان هم پس از شنيدن خبر تآييد نشده دستگيری و اعدام سی جاسوس اسرائيل در سپاه پاسداران به راه جناب عليجانی قدم نهاده و گزاره را بر همين تحليل استوار نمودند اما بايد بدانيم امروزه جاسوسی يک علم بوده و به اين جهت سازمان های جاسوسی کنونی به شکل شبکه ای فعاليت نمی کنند. يعنی جاسوس های متعدد هرگز همديگر را نشناخته و هيچ اطلاعی از يکديگر نداشته و ندارند تا بتوانند هويت يکديگر را افشا نمايند. اينگونه عملکردن ضريب امنيت سازمان های جاسوسی را بالا برده و موجب ميگردد که هرگز شبکه به هم پيوسته ای از جاسوس ها مورد شناسايی قرار نگيرند، يعنی در اصل شبکه ای در کار نبوده و نيست تا مود شناسايی و افشا قرار گيرد. اکنون سئوال کليدی و مبنايی اين است که چگونه يک شبه يک شبکه سی نفره جاسوسی اسرائيل در سپاه پاسداران مورد شناسايی و بالفور دستگير و اعدام شده اند؟؟
سوم: به نظر ميرسد اخبار دستگيری و اعدام سی تن از جاسوسان اسرائيل در سپاه پاسداران از بيخ و بن کذب بوده باشد و يا اين احتمال هم ميرود که سی تن دستگير و اعدام شده باشند اما جرمشان جاسوسی نبوده باشد و رژيم به تعمدا چنين دروغی را به ميان اصلاح طلبان انداخته باشد. بايد کند و کاو کرد و ديد رابطه اخبار دروغين جاسوس ها با دستگيری باند فساد مالی احمدی مقدم و تعاون ناجا در کجاست. اين روز ها نميتوان و نمی بايد عمل ها و عکس العمل های رژيم را بدون در نظر گرفتن تدبير خامنه ای برای مقدمات جانشينی پس از خود مورد تحليل و بررسی قرار داد.
اکنون ديکتاتور فقيه ايران در فکر بر مسند نشاندن جانشين مورد نظر خود است. در حکومتی همچون حکومت او مقدمات بر مسند نشاندن جانشين مورد نظر چگونه است و بايد باشد؟ مسلم علی خامنه ای به اين می انديشد تا نيروهايی که تا کنون در چارچوب حکومت فقاهت دروغين او نقش داشته و وزنه ای محسوب ميشوند نمی بايد در خلال موت خامنه ای تا تثبيت مسند نشينی ديکتاتور لاحق نقش بازی کنند. چرا که ممکن است چنين شخصيت هايی به عنوان وزنه های تأثير گزار در معادلات تعيين رهبری دستخوش بازی های باندی درون رژيم شده و پس از موت ديکتاتور کنونی شخص ديگری را بر خلاف نظر علی خامنه ای بر اريکه قدرت نشانند. در اين هنگام است که ديکتاتور فقيه بر آن است تا نيروهای جديد و بی سابقه را که در جستجوی نام و نشان برای خود هستند را جايگزين نيروهای قديمی نمايد تا در زمان موعود با سرسپردگی تمام جايگزين مورد نظر را بی هيچ چون و چرايی بر تخت ولايت ظلم و جور نشانند. خامنه ای اين بازی از سال هشتاد و چهار با آوردن احمدی نژاد آغاز کرد البته پيش از اين هم گام به گام اطرافيان خمينی را از قدرت خلع نمود.
چهارم: به نظر می رسد شايعه دستگيری و اعدام جاسوس های اسرائيل در سپاه زمينه سازی بوده جهت حذف خونين نيروهای نظامی و امنيتی با سابقه در ساخت قدرت تا نيروهای جوان و بی سابقه جای آنان جايگزين شوند. احتمال قريب به يقين از اين پس ميبايد در انتظار حذف نيروهای نظامی و امنيتی به بهانه جاسوسی و فساد مالی باشيم. اگرچه فساد مالی از صحت برخوردار است اما فقط به عنوان بهانه ای جهت حذف به صورت دستاويز در خدمت اهداف و اميال خامنه ای قرار گرفته است. سخنان چندی قبل ديکتاتور مبنی بر آمار و ارقام عجيب قاچاق کالا هم گويی بستر سازی جهت قلع و قمع پوتين به پا ها بوده و ميباشد.
منبع: گویا نیوز
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر